سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/4/16
7:36 عصر

شاه نامه : اورمزد

بدست محمد در دسته

1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
سر گاه و دیهیم شاه اورمزدز شاهی برو هیچ تاوان نبودچو بنشست شاه اورمزد بزرگچنین گفت کای نامور بخردانبکوشیم تا نیکی آریم و دادچو یزدان نیکی?دهش نیکویبه نیکی کنم ویژه انبازتانبدانید کان کو منی فش بودستیره بود مرد را پیش روهمان رشک شمشیر نادان بوددگر هرک دارد ز هر کار ننگدر آز باشد دل سفله مردهرانکس که دانش نیابی برشبه مرد خردمند و فرهنگ و رایدلت زنده باشد به فرهنگ و هوشخرد همچو آبست و دانش زمیندل شاه کز مهر دوری گرفتهرانکس که باشد مرا زیردستبه خشنودی کردگار جهانخردمند گر مردم پارساهمه سخته باید که راند سخننباید که گویی بجز نیکویببیند دل پادشا راز توچه گفت آن سخن?گوی پاسخ نیوشهمه انجمن خواندند آفرینپراگنده گشت آن بزرگ انجمنهمان رسم شاپور شاه اردشیرجهانی سراسر بدو گشت شادهمی راند با شرم و با داد کاربگسترد کافور بر جای مشک بیارایم اکنون چو ماه اورمزدازان بد که عهدش فراوان نبودبه آبشخور آمد همی میش و گرگجهان گشته و کار دیده ردانخنک آنک پند پدر کرد یادبما داد و تاج سر خسروینخواهم که بی من بود رازتانبر مهتران سخت ناخوش بودبماند نیازش همه ساله نوهمیشه برو بخت خندان بودبود زندگانی و روزیش تنگبر سفلگان تا توانی مگردمکن ره?گذر تازید بر درشبود جاودان تخت شاهی به پایبه بد در جهان تا توانی مکوشبدان کاین جدا و آن جدا نیست زیناگر بازگردد نباشد شگفتهمه شادمان باد و یزدان?پرستخرد یار باد آشکار و نهانچو جایی سخن راند از پادشاکه گفتار نیکو نگردد کهنوگر بد سراید نگر نشنویهمان بشنود گوش آواز توکه دیوار دارد به گفتار گوشبران شاه بینادل و پاک?دینهمه شاد زان سرو سایه فگنهمی داشت آن شاه دانش?پذیرچه نیکو بود شاه با بخش و دادچنین تا برآمد برین روزگارگل و ارغوان شد به پالیز خشک